هم خانواده کلمه احساس؛ حس، محسوس، حساس، حواس و احساسات است.
واژه احساس از ریشه اصلی واژه حس برگرفته شده است.انسان دارای پنج حس است که به جمع آن احساس یا حواس پنج گانه می گویند. کلا به درک مطلب و احوالات بیرونی و درونی عالم ماده توسط احساس صورت می گیرد.
انسان بی احساس انسانی مرده محسوب می شود. به شور و هیجانات درونی انسان و حالت های مثل نگرانی و ناراحتی و یا ترس که در درون انسان شکل می گیرد و اثرات آن را در جسم و بیرون انسان دیده می شود، احساس می باشد.
مترادف های واژه احساس برابر با کلماتی چون، دریافتن، حس، درک و عاطفه است.در فرهنگ معین معنی واژه احساس را؛ درک کردن، دریافتن و درک با یکی از حواس آورده است.
در لغت نامه دهخدا نیز این واژه به معنی ؛ درک کردن، دریافتن، یافتن و دیدن می باشد. فرهنگ عمید واژه احساس را به معنی؛ درک، دریافتن، درک و چیزی به وسیله حسی از حواس های پنجگانه می داند. در فرهنگ واژه های فارسی سره معنی این واژه ؛ برداشت، شور، سهش و دریافت است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار هم معنی این واژه را درک کردن ، دریافتن، آگاه شدن و دانستن آورده است