هم خانواده کلمه استقلال؛ مستقل است.
واژه استقلال ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به خود مختار بودن در اداره زندگی و مستقل بودن معنی شده است. واژه استقلال در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار مورد استفاده قرار گرفته می شود. به مستقل بودن و خود متکی بودن کشور در اداره امور کشور را استقلال می گویند.
همچنین استقلال نام یکی از تیم های فوتبالی بزرگ و پرطرفدار ایران نیز می باشد. مترادف های واژه استقلال از جمله کلماتی چون؛ خود مختاری و آزادی است. متضاد این واژه نیز وابستگی می باشد. در فرهنگ معین واژه استقلال به معنی؛ اداره امور کشور با آزادی و با اختیار و بدون دخالت دولت های بیگانه و خود مختاری است.
در لغت نامه دهخدا نیز این واژه به معنی ؛ بلند کردن، برداشتن و ضابط امر خود بودن می باشد. فرهنگ عمید نیز این واژه را به معنی بدون دخالت چیزی یا کسی کار خویش را اداره کنیم، آزادی داشتن ، به آزادی کردن کاری و آزادی دولت ها در قانون گذاری و تصمیم گیری برای اداره کشور می داند.
فرهنگ واژه های فارسی سره به خود سالاری در معنی این واژه اشاره کرده است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز برای معنی واژه استقلال به ؛ به خود ایستایی، بلند کردن، خود کامگی، فرازیدن، ضابط کار خود بودن ، بدون مداخله کسی کاری انجام دادن و صاحب آزادی و اختیاری کامل کشور یا دولتی پرداخته است