هم خانواده کلمه تابش؛ تابیدن و تاب است.
واژه تابش در زبان و ادبیات فارسی به معنی پرتو و فروغ می باشد و منبع نوری که از آن روشنایی ساطع شود حال نور و پرتو آفتاب باشد چه آتش چه لامپ و غیره به اصطلاح از آن نور تابش می شود همیشه واژه تابش با نور و گرما همراه است تابش نور یا تابش گرما که به معنی نور تابیدن و تابیدن گرما بر هر چیزی می باشد.
مترادف های واژه تابش عبارت است از پرتو، تشعشع، برافروختگی، درخشش، تلالو، تاب، حرارت، روشنی، تف، شعشعه، نور، فروغ، لمعان و گرمی می باشد. واژه تابش در فرهنگ معین به معنی درخشش ، روشنی و فروغ آورده شده است.
لغت نامه دهخدا نیز واژه تابش را معانی درخش و تابش چیزی ، روشنی، شمع، فروغ آفتاب و پرتو آتش آورده است در فرهنگ عمید نیز این واژه را به معنی درخشش، تابیدن، پرتو، گرمی آتش، فروغ، گرمی آفتاب و روشنایی و در آخر فرهنگ واژه های فارسی هوشیار به تابیدن در معنی واژه تابش اشاره نموده اند