هم خانواده کلمه خارج؛ خروج، خروجی، خارجی، مخرج و مخارج است.
واژه خارج از واژگانی است که در زبان و ادبیات فارسی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. واژه خارج ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی نیز استفاده می شود که به هر چیز بیرونی و سطحی و هر چیزی که از محدوده خارج باشد خارج می گویند.
همچنین واژه خارج را به هر کشوری که خارج از مرز های کشور باشد گفته می شود. مترادف های واژه خارج شامل کلماتی چون؛ بیرون، برون، خارجه و بیگانه می باشد و متضاد این واژه نیز برابر است با؛ درون، داخله و داخل است. در فرهنگ معین این واژه به معنی؛ ظاهر چیزی، بیرون و خروج کننده آمده شده است.
در لغت نامه دهخدا نیز واژه خارج به معنی بیرون رونده، بیرون شده و بیرون است. فرهنگ عمید نیز در معنی این واژه به؛ بیرون، کشور بیگانه و صفتی است که در تصحیلات مذهبی بر اساس استاد می باشد. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز این واژه را به معنی بیرون آورده است. در فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز واژه خارج به معنی بیرون شونده و بیرون رونده است.