هم خانواده کلمه خیال ؛ تخیل، مخیل، تخیلات و مخیله است.
واژه خیال در زبان و فرهنگ فارسی نامی زیبای دخترانه است و معادل آن در فرهنگ و زبان فارسی ، پندار و وهم و تفکر است و به رویا می ماند. عمدتا واژه خیال با فکر تحت عنوان فکر و خیال آورده می شود. کلمه خیال با فعل کردن صرف می شود . خیال کردن در زبان فارسی یعنی تصور کردن و یا به ذهن آوردن خاطره یا چیزی است.
همچنین به خواب و رویا نیز خیال گویند و در بیداری و خواب چیزی را به خاطر آوردن می باشد. خیال رفتن نیز از عبارات پر کاربرد است که به معنی قصد رفتن است.
مترادف های این واژه کلماتی چون؛ تصمیم، عزم، آهنگ، قصد، شبح، تندیس، تصویر، وسواس، سودا، نقشه، مخیله، فکر، تفکر، تصور، اندیشه، تخیل، پنداشت، پندار، وهم ، گمان و توهم است.
در فرهنگ معین معنی واژه خیال؛ وهم، گمان، یکی از حدود اسماعیلیان و هر آنچه در خواب ببینیم آورده شده است. واژه خیال در لغت نامه دهخدا به معنی؛ پندار، وهم، طن، گمان و اسب سوار می باشد.
در فرهنگ عمید نیز این واژه به معنی؛ پندار، وهم، گمان، صورتی که در خواب یا بیداری به ذهن آید و نیروی که به سبب آن صورت های که زمانی آن را دیده ایم در ذهنمان احیا و تجدید شود، است. در فرهنگ واژه های فارسی سره نیز معنی این واژه را گمان پندار و در فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز به معانی چون؛ گمان، ظن و پندار پرداخته است