هم خانواده کلمه دانشمند؛ دانش، دانا، دانشور، دانشجو، دانشومند، دانش پژوه و دانشیار است.
واژه دانشمند از واژگانی فارسی محسوب می شود ، که از دو واژه دانش و مند تشکیل شده است و به مسی که در رشته ای علمی مهارت و دانایی کافی داشته باشد و در این مبحث صاحب نظر و ایده باشد، دانشمند گویند و این صفت فاعلی را به وی نسبت می دهند.
مترادف های واژه دانشمند شامل کلماتی چون؛ عالم، عارف، دانشور، دانا، خردمند، حکیم، حبل، حبر، متبحر، لبیب، فقیه، فرهیخته، فرجاد ، فاضل ، علامه و صاحب دانش است و متضاد این واژه نیز نا دانا و نا پارسا است.
در فرهنگ معین این واژه به معنی ؛ دانا و عالم می باشد. لغت نامه دهخدا نیز این واژه را به معنی؛ دانشی، عالم، صاحب دانش، دانش پژوه، دانشور، فاضل، دانا و دانشومند آورده شده است فرهنگ عمید در معنی واژه دانشمند به ؛ عالم و دارای دانش و علم در یک رشته علمی و به فقیه اشاره کرده است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز در معنی این واژه به؛ صاحب دانش و عالم پرداخته است