هم خانواده کلمه زحمت؛ زحم، زحمات، مزاحمت و زحام و ازدحام می باشد.
واژه زحمت ریشه در زبان عربی دارد و از واژه زحم گرفته شده است که معادل آن در زبان فارسی سختی و رنج می باشد. واژه زحمت در گفت و گوی عامیانه و روزمره ای بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، زحمت دادیم و یا زحمت کشیدید از جمله تعارفات مرسوم در فرهنگ فارسی می باشد که روزانه به طور مداوم از آن استفاده می شود و هر آنچه که به سختی به دست آید و یا باید رنج بسیاری در دست یافتن به چیزی تحمل نمود از واژه زحمت استفاده می شود که باید زحمت کشید و زحمت دارد که به معنی سختی و رنج در کار را دارد. مترادف های واژه زحمت برابر است با مشقت، تعب، رنج، تقلا، عذاب، سختی، مزاحمت، دردسر، محنت، رنجه، تصدیع، کد و آزار می باشد.
واژه زحمت در فرهنگ معین نیز به معنی ازدحام، آزردگی، انبوه کردن، رنج، دردسر و بیماری می باشد. و معانی چون انبوهی ، رنج و زحم نیز در معنی این واژه توسط لغت نامه دهخدا آورده شده است همچنین در فرهنگ عمید نیز به آزردگی، رنج، یکدیگر را در فشار قرار دادن و به هم فشار آوردن می باشد و در ادامه کلماتی انبوهی ، زحام ، انبوهی کردن و زحمت دادن ، تحمل رنج و مشقت در معنی واژه زحمت آورده شده است.
در فرهنگ واژه های فارسی سره به معنی دردسر ، رنجه، رنجش و رنج و در فرهنگ واژه فارسی هوشیار به رنج، آزردگی و انبوهی کردن آورده شده است