هم خانواده کلمه ضبط؛ مواظب، مواظبت ، ضوابط و ضابطه است.
واژه ضبط ریشه در زبان عربی دارد و معادل این کلمه در زبان و ادبیات فارسی نگاه داشتن و نگه داری می باشد. واژه ضبط در زبان فارسی کاربرد های فراوانی دارد.
گاهی این واژه به معنی حفظ کردن است و گاهی به معنی نگه داری کردن می باشد. گاهی اوقات هم این واژه در کلمه ضبط صوت استفاده می شود که به دستگاه پخش اصوات و ضبط یا نگه داری صدا می گویند.
همچنین ضبط به معنی تصرف کردن نیز است که در واژه ضبط اموال به کار برده می شود. مفهوم و معنی این واژه به جملاتی بستگی دارد که در آن استفاده می شود. مترادف های این واژه عبارتند از تصرف ، نگهداری، توقیف، حفظ، آرشیو، حبس، بایگانی، مندرج، درج و ثبت است.
در فرهنگ معین این واژه به معنی نگاه داشتن، حفظ کردن، در تصرف آوردن، گرفتن، حفظ کردن و نگاه داری می باشد.لغت نامه دهخدا نیز این واژه را به نگاه داری و درک سخن معنی نموده است.
واژه ضبط در فرهنگ عمید به معنی حفظ کردن، نگه داری ، نگه داشتن، محکم کردن، تصرف کردن، بایگانی کردن، ضبط صوت؛ دستگاهی که با باتری یا برق کار می کند که به وسیله آن صوت ها را بر روی نوار ضبط می شود، آورده است. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز به واژه بایگانی در معنی این کلمه اشاره کرده است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار به معانی نگاه داشتن چیزی را در هوش و حافظه، تصرف کردن و توقیف اموال برای واژه ضبط پرداخته است