هم خانواده کلمه عرض؛ عارض، عریض، عارضه و معرض است.
واژه عرض در زبان عربی معانی بسیار گسترده دارد و به طبع معادل آن در زبان فارسی نیز زیاد می باشند که در نوشتار به یک شکل است اما در تلفظ آوا و معانی با هم متفاوت است. واژه عرض با ضمه بر حرف عین به معنی بیت المال می باشد. عرض با فتحه روی حرف عین و ر به معنی کالا می باشد.
عرض با فتحه روی حرف عین و سکون ر به معنی نشان دادن است و چندین معانی مختلف دیگر که در ادبیات قدیم به کار گرفته شده است و امروز استفاده چندانی از این واژه در ادبیات نمی شود. واژه عرض نیز دارای کلماتی مترادف می باشد که شامل کلماتی چون طرف ، پهنا، سپاهیان، ظاهر شدن، متاع، کالا، آشکار گردیدن می باشد.
واژه عرض در فرهنگ معین به معنی طرف، جانب و کرانه ، بیت المال، مال ملت، و ناموس، آبرو، کالا، متاع، بیماری، هر چیز ناپایدار و هر چیزی که وجود مستقل نداشته باشد. همچنین به معنی نشان دادن، درخواست ادب و تواضع، بیان مطلبی با فروتنی و ادب، مدت زمان و پهنا اشاره کرده است.
لغت نامه دهخدا نیز واژه عرض را به معنی پیدا و آشکار گردیدن، ظاهر شدن، آشکار کردن، پهنا، نمایان گردیدن، اندام، مریضی، تب، لشکر، سپاهیان و نفتش و همچنین متضاد واژه طول می باشد.
در فرهنگ عمید نیز این واژه به معنی آشکار کردن، پهنا، بیان مطلبی با احترام، مدت، فاصله، اداره امور سپاه و ارتشیان، کالا، متاع، بیماری، ذات، آبرو، نفس ، جانب و ناحیه می باشد
راضیه 
