هم خانواده کلمه غذا؛ غذاء ، مغذی، تغذیه، اغذیه و اغتذاء است.
واژه غذا در زبان فارسی از پر کاربرد ترین واژگانی است که در طول شبانه روز از آن استفاده می شود. ریشه این لغت در زبان عربی است و به خوراکی مهم و سنگین غذا می گویند.
در زبان فارسی هم به هر چیز خوراکی و قابل خوردن که در وعده ها می خورند، غذا می گویند. مترادف های واژه غذا شامل کلماتی چون؛ خوراک، طعام، مائده، خوردنی و قوت است.
در فرهنگ معین واژه غذا به معنی؛ آنچه خورده شود و خوردنی آمده است. در لغت نامه دهخدا برای معنی این واژه به؛ خورش، آشامیدن و خوراکی که بدان اغتذا شود، اغذیه و هر چیزی که قابل خوردن باشد و مایه قوت بدن شود، پرداخته است.
در فرهنگ عمید نیز معنی این واژه به؛ هر چیزی مه خورده شود و به رشد جیم کمک کند و انرژی لازم را به بدن خواهد رساند، خوردنی ، خوراک و خورش ، اشاره کرده است. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز معنی واژه غذا را ؛ خوراک می داند. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار هم در معنی این واژه چنین گفته است؛ قوام بدن به خوردن آن باشد