هم خانواده کلمه منظم؛ نظم، ناظم، منتظم، نظام، تنظیم و منظوم است.
واژه منظم از واژه نظم گرفته شده است و ریشه در زبان عربی دارد و به هر چیزی که مرتب باشد، منظم گویند. در زبان فارسی نیز واژه منظم به معنی آراسته و مرتب است.
منظم صفتی فاعلی است که به شخص مرتب و با نظم گفته می شود. واژه منظم در زبان فارسی از واگانی است که زیاد مورد استفاده قرار می گیرد. مترادف های واژه منظم برابر است با کلماتی چون؛ بسامان، با ترتیب ، منتظم، آراسته، پرداخته، مرتب و با نظم است.
متضاد های این واژه نیز؛ نا بسامان، پراکنده و نامنظم می باشد. واژه منظم در فرهنگ معین به معنی ؛ مرتب شده و با ترتیب آورده شده است. همچنین در لغت نامه دهخدا نیز به معانی چون؛ آراسته، مرتب، مرتب شده، به نظم، با نظم و نظم و ترتیب در تعریف واژه منظم پرداخته است.
این واژه در فرهنگ عمید نیز به معنی ؛ آراسته، مرتب و با نظم و ترتیب اشاره شده است. همچنین در فرهنگ واژه های فارسی سره به سازمند و بسامان و در فرهنگ واژه های فارسی هوشیار به پشت هم پیاپی و پشت سر هم و پیاپی در معنی واژه منظم پرداخته است.
مطالب پیشنهادی :