هم خانواده کلمه موجود؛ وجود، موجودی و امجد می باشد.
معادل واژه موجود در زبان و ادبیات فارسی کلمه هست می باشد که به معنی وجود داشتن و زنده و هستی می باشد. در زبان فارسی واژه موجود بسیار مورد استفاده قرار می گیرد و عموما واژه پرکاربردی است.
اعلام از بودن هر چیزی از واژه موجود استفاده می کنند همچنین واژه موجود به هر جنبنده زنده در عالم هستی از انسان گرفته تا کوچکترین حشرات از واژه موجود برای آن استفاده می شود. در یک کلام واژه موجود به وجود داشتن هر چیزی در دنیا است می گویند.
مترادف های واژه موجود عبارت است از؛ هستی بافته، ویژگی هر چیزی وجود دارد ، هر چیزی که دارای هستی باشد، حاضر ، حی، هست و زنده می باشد.
واژه موجود در فرهنگ معین به معنی هست شده و آفریده می باشد. در لغت نامه دهخدا نیز این واژه به معنی هستی و هست شده و همچنین مقابل عدم و نیستی می باشد.
در فرهنگ عمید نیز واژه موجود را به معنی هست شده، آفریده شده، به وجود آمده و وجود دارنده آورده شده است. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز به هستار، پدیده، هستی ، باشنده و هستنده اشاره نموده است