هم خانواده کلمه ولی؛ والی ، ولایت، متولی ، اولیا ، ولیا، لکن، لیکن و والا می باشد.
واژه ولی ریشه در زبان عربی دارد و در زبان و ادبیات فارسی به دو معنی می باشد که در هر دو حالت یک لفظ ادا می شود که در جمله ای که به کار رفته می شود نسبت به مفهوم آن معنی خاص خود را در بر می گیرد. ولی به معنی اما و اگر و معنی دیگر آن سرپرست و کفیل می باشد.
معانی دیگری درباره این واژه وجود دارد که عموما در ادبیات و زبان فارسی بیشترین کاربرد این واژه در دو معنی فوق می باشد. مترادف های این واژه عبارت است از ؛ کفیل، دوست، سرپرست، وصی، مرشد، قیم، ولیکن و اما می باشد.
واژه ولی در فرهنگ معین به معنی نگهبان، دوست، یار و عهده دار شدن کسی برای انجام کاری می باشد. در لغت نامه دهخدا نیز این واژه به مخفف ولیکن آورده شده است ولی اول آن استفاده می شود و معانی چون دوست، نیکان، یار، صدیق، یاری دهنده، محب می باشد و همچنین لقب پوریای ولی پهلوان به نام ایرانی می باشد.
فرهنگ عمید نیز در ارتباط با معنی واژه ولی اینگونه آورده شده است ولی به معنی کفیل شخصی یا پدر و مادر ، اختیار دار کسی، مقرب درگاه پروردگار، دوست و پس از پیامبر والاترین مقام را دارد می باشد. در فرهنگ واژه های فارسی سره به سرپرست و در فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز به معانی چون خاوند دارنده، یاری گر و یار پرداخته است