هم خانواده این کلمه حقوق، تحقق و حقانی و حقی است.
حق از نام های خداوند است و شروع و یا پایان سخنی با یا حق است کلمه ای کوتاه دو حرفی اما بسیار پر معنی و مقدس است. هر اسمی از خداوند که هم معنی حق باشد نیز به عنوان مترادف آن در نظر گرفته می شود.
هم خانواده کلمه منع؛ مانع، یمنع، مناعه، موانع، ممانعت، امتناع و ممنوع و امتناع است.
منع واژه اصلی با ریشه عربی است که معادل و معنی آن در زبان فارسی جلوگیری و بازداشتن از کاری می باشد. واژه منع با فعل کردن صرف می شود.
هم خانواده کلمه حاصل؛ ماحصل، محصول، حصول، حصل و محصولات است.
حاصل واژه ای با ریشه عربی می باشد که معادل آن در زبان فارسی بازده و ثمر می باشد واژه حاصل در علم ریاضی به نتیجه نهایی از جمع و تعریف و ضرب و تقسیم تا فرمول های پیچیده ریاضی را حاصل گویند و در زبان عامیانه و روزمره واژه حاصل به نتیجه کار ها گفته شده و در حیطه کشاورزی به ثمر و میوه باغ و زمین حاصل یا هم خانواده آن محصول می گویند.
هم خانواده کلمه حفظ؛ حافظ، حافظه، حفیظ، محفوظ، حفاظ، حفاظت و یحفظ است.
واژه حفظ یک کلمه اصلی با ریشه عربی است و این واژه از جمله واژگانی است که در زبان و ادبیات فارسی پر استفاده و پر کاربرد می باشد و معادل آن در زبان فارسی نگهداری و ذهن می باشد که به معنی به خاطر سپردن و در پناه خود قرار دادن است.
عکس پروفایل های زیبا باموضوع فرزند پسر داشتن تصاویر جالب و دیدنی درباره اینکه پدری فرزند پسر گیرش اومده عکسی مناب برای پروفایل تلگرام و فضاهای مجازی، یک آلبوم عکس های متن دار خاص دیگر فقط بخاطر اون دسته از خانواده هایی که عشق بچه ی پسر هستند این مجموعه را با کیفیت بالاتر در این بخش میتوانید دانلود بفرمایید
هم خانواده کلمه گویا ؛ گوینده، گوئیا و گویی می باشد.
واژه گویا در زبان فارسی به معنی واضح و روشن می باشد. واژه گویا در زبان فارسی به سخن یا مطلبی که کاملا واضح و مبرهن باشد و جای هیچ سوال و ابهامی نباشد گویا گویند.
هم خانواده کلمه مطمئن؛ اطمینان و طأمن می باشد.
معادل واژه مطمئن در زبان فارسی ایمن و قانع می باشد که به معنی آسوده خاطر شدن و خاطر جمع شدن می باشد و امن بودن و پشت گرم بودن به کسی یا چیزی راحتی خیال را در پی دارد که و باعث مطمئن بودن فرد در مورد امور و جنبه های مختلف زندگیش می باشد.
هم خانواده کلمه قصه؛ قصص می باشد.
واژه قصه ریشه در زبان عربی دارد معادل آن در زبان فارسی برابر است با داستان و حکایت که در زبان و ادبیات فارسی به سرگذشت و حکایت ها چه واقعیت و چه تخیلی باشد قصه می گویند.
هم خانواده کلمه تحیر؛ حیرت، حیران و متحیر می باشد.
واژه تحیر ریشه در زبان عربی دارد و معادل آن در زبان فارسی به معنی سرگشتگی و تعجب بسیار از چیزی است. واژه تحیر در زبان فارسی زمانی به مار گرفته می شد که فرد از چیزی یا کسی بسیار شگفت زده یا متعجب شود.
هم خانواده کلمه اجر؛ آجار، اجور، اجرت و اجیر می باشد.
واژه اجر در زبان فارسی به معنی پاداش و حق الزامه می باشد و واژه اجر در زبان محاوره بیشتر منظور از واژه اجر این است که انسان به سبب کار های نیک‌ی که بدون چشم داشت برای رضای خدا انجام می دهد و خداوند پاداش کار خوب او را دنیا و آخرت خواهد داد اجر می گویند.
زهر ا عبد ی پور : سلام دوست دارم
