استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

عکس متن دار چشم و گوش باز و جملات کوتاه

چهارشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۷، ۱۲:۴۸ ب.ظ

با ما همراه باشید انواع متنهای آموزنده و تکست های نکته دار عالی با موضوع چشم و گوش باز مخصوص پروفایل، عکسهای سفارشی دیده نشده متنوع و جمله عکسهای فوق العاده زیبا و شیک با عنوان بچه چشم و گوش باز واسه متن پروفایل شما، مطالب تصویری بی نظیر و استاتوس های به روز، تصویرهای جمله دار ناب و جالب و عکسای فاز سنگین در مورد باز شدن چشم و گوش طراحی شده در مناسب علایق شما عزیزان.


عکس پروفایل چشم و گوش باز


من اما جلوی دخترمان روزی هزار بار قربان صدقه ات می روم

چشم و گوشش باز شود اتفاقاً باید بفهمد مرد خواستنش را فریاد می زند...


******************


بنشینی فکر کنی، مردم می گویند این دختر باز رفته توی خودش، پس مریض است!  بیایی بیرون می گویند، ببین... باز از خودش درآمده دختره ی گیس بریده یک جا بیشتر نداری من پیشنهاد می کنم بیایی در آغوش من و تکان نخوری _ این جا میان این بازوها که باشی، نه زیاد معلومی و نه زیاد گم صورتت را می چسبانی به تخت سینه ی من یک گوش ات را با کف دست چنان می پوشانم که صدا به صدا نرسد گوش دیگر هم که سخت مشغول شنیدن صدای قلبم خواهد شد من هم چشم هایم را می بندم تا همه فکر کنند اهل این خانه نیستند حتم برای همیشه رفتند شمالی... جایی...

******************

اصلا امشب صاف کن با من حسابِ عشق را/ تا بپرسم از شما تنها جوابِ عشق را/ کاشفِ چشمِ تو دیشب با غزل درگیر شد/ تا بریزاند لبت صدها کتابِ عشق را/ من اگر شبها به آغوش شما راهی بَرَم/ باتو خواهم برد صدها شب ثوابِ عشق را/ یا سرت بر شانه ام نه یا سرم بر شانه ات/ تا ببینم یا ببینی نازِ خوابِ عشق را/ شانه در زلفت بیاور تا ببینی باز هم/ از پریشانیِ قلبم پیچ و تابِ عشق را/ نازنینم باز هم با من بمان و گوش کن تا بگویم قصه های نابِ نابِ عشق ر ا غرق دریایِ غمت شد شاعرِ چشم شما بر سرم حالا تو میبینی حبابِ عشق را

******************

گوش کن ، دورترین مرغ جهان می خواند. شب سلیس است، و یکدست، و باز. شمعدانی ها و صدادارترین شاخه فصل ، ماه را می شنوند. پلکان جلو ساختمان ، در فانوس به دست و در اسراف نسیم ، گوش کن ، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا. چشم تو زینت تاریکی نیست. پلک ها را بتکان ، کفش به پا کن ، و بیا. و بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند. پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت : بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.

******************

خواب دیدم که در آغوشِ منی، باور کن/ مست و دیوانه و مدهوشِ منی، باور کن/ خواب بودم که ز لبهای تو بوسیدم باز/ باده مینوشی و همنوشِ منی، باور کن/ لب به لب، دست به گیسو، یله در آغوشت/ گاه‌بر سینه و گه دوشِ منی، باورکن/ سر، فراگوشِ تو و زمزمه ی شعر و غزل/ چشمِ من، شعرِ من و گوش منی، باورکن/ دستِ شعر و غزلم، بسته‌ی زندانِ حیاست/ نازنینی و خطاپوشِ منی، باورکن/ کاش میشد که بگویم همه ی خوابم را/ وصف آندم که چو تن پوش منی، باور کن

******************

هر طرف رو کن و تردید نکن سوی منی ، باز در چشم‌رس دیده‌ی پرسوی منی // تا ابد گرچه عزیزی ولی از یاد مبر ، چشم من باشی در سایه‌ی ابروی منی // در غمم رفته‌ای و در خوشی‌ام آمده‌ای ، چه کنم؟ خوی تو این است؛ پرستوی منی // چشم‌بادامی و شیرین و خوش و بانمکی ، چینی و تازی و ایرانی و هندوی منی // گوش تا گوش به صحرا بخرام و نهراس ، شیرها خاطرشان هست که آهوی منی ...

"مهدی فرجی" 



نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی