باز هم حادثه... عکس متن دار و تکست غم انگیز به مناسبت حادثه ی دلخراش آتش سوزی و ریزش ساختمان پلاسکو در تهران در تاریخ 30 دی 1395. تصاویر با متن برای تسلیت شهادت آتش نشانان در حادثه ی آتش سوزی ساختمان پلاسکو. عکس نوشته با متنهای غمگین در مورد حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو و جان دادن و مجروح شدن چندین آتش نشان و شهروند ایرانی برای پروفایل
دعا برای سلامتی آتش نشانان 125...
ذخیره نظام قهرمان بی ادعایی است که از جانش برای مال مردم هزینه میدهد نه کسی که از مال مردم حقوق نجومی میگیرد
زیر آوار نفسی هنوز هست؟ یا که پایان این قصه بد
بد شده است؟
امروز اولین نفری که شهادتش مشخص شده، همون کسی است که عاشق شهادت بود،
شهید بهنام میرزاخانی!
برای آتش نشانی که سوختن همکارش را دید مردی که آوار پلاسکو رو زندگیش فرو ریخت
برای همسری که چشم انتظار مرد قهرمانش گوش به زنگ است برای کشورم که قهرمانش را از دست داد
سرمایه ای که میان آتش سوخت و کودکی که پدرش باز نخواهد گشت تا لبختندش را ثبت کند...
من عزادارم
تسلیت به همه مردم ایران من جمله خانواده اتش نشانان
تسلیت به خانواده های داغدار این حادثه...
تسلیت به ملت صبور ایران...
آتش نشانی شغل نیست، عشق است...
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
برای آتشنشان های شجاع زیر آوار مانده ساختمان پلاسکو دعا کنیم
امروز پلاسکو فرو ریخت...
نه تنها پلاسکو که همه چیز در این مملکت فرو ریخت...
وقتی دنیا آوار شد بر سر ما ایرانی ها که مردم همیشه در صحنه راه نمیدادند که ماشین اتش نشانی و آمبولانس رد شود...
وقتی دنیا آوار شد ک یک عده داشتند در آن شرایط سلفی میگرفتند...
وقتی دنیا آوار شد ک مرگ امداد گر عادی شد...
وقتی دنیا آوار شد ک فیلم گرفتن از عذاب دیگران برایمان یک سرگرمی شد...
وقتی آوار شد که...
دیگر پلاسکو سایه ای ندارد...
هیچ اشکالی ندارد فیلم بگیرید...
فیلم بگیرید که دیگر برای آیندگانمان علامت سوال نباشد ک چرا به اینجا رسیدیم...
به سوختنِ شما، جگرمان سوخت
یادمان نمی رود
سوختید تا نسوزیم
چه می توان گفت
جز اینکه
روحتان در آرامش..
ایران امروز عزادار قهرمان هایی است که جانشان را کف دستشان گذاشتند برای نجات جان آدمها..
من داغدارم!
برای آتش نشانی که سوختن همکارش را دید
مردی که آوار پلاسکو روی زندگی اش فرو ریخت
و برای همسری که چشم انتظار مرد قهرمانش گوش به زنگ است....
من عزادارم!
برای کشورم که قهرمانش را از دست داد
سرمایه ای که میان آتش سوخت
و کودکی که پدرش بازنخواهد گشت تا لبخندش را ثبت کند....
من متاسفم!
برای مردمی فرصت طلب!
برای دستهایی که برای کمک بلند نشد
تاریخ نمیمیرد انگار ...
تاریخ تکرار میشود فقط..
یک بار جمعه ای سیاه و "میدان ژاله" ؛
بک بار "شهدای هفتِ تیر"
و یک بار هم پنجشنبه ای سیاه و "شهدای پلاسکو" ...
این بار ما در تاریخ بودیم اما به جای سلاح
دوربین به دست رفتیم به دلِ حادثه...
برویم برای بچه هایمان با افتخار تعریف کنیم که
هم نیروی دشمن و هم نیروی خودی خودمان بودیم...
اما این را هم بگوییم که نتیجه ی کارمان فقط یک جمله بود
"آتش نشان مُرد از بس که جان ندارد
پلاسکو...تسلیت
خدا پناهشون
ایستادن در غبار تا آخرین نفس