استیکر نام ها

عکس نوشته ، عکس پروفایل ، تعبیر خواب ، طراحی اسم

متن در مورد ماتم گرفتن با عکس نوشته

يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۰۱ ب.ظ

بهترین جمله عکس های فاز سنگین، دانلود انواع تصویرهای تکست دار غمگین جدید با موضوع ماتم و عزا برای پروفایل، جملات تصویری زیبای ناراحت با عنوان ماتم گرفته واسه متن پروفایل، استیکرهای جالب دیده نشده، عکس با متنهای احساسی دخترونه و پسرونه و استاتوس هایی با مضامین به روز، تصاویر در کنار یادداشت های غمناک راجع به ماتم، طراحی شده طبق درخواست های شما عزیزان.


حالم بده

خونه شده بی تو ماتم کده...


*******************


تاری از موی سرت کم بشود میمیرم/ آه گیسوی تو درهم بشود می میرم/ قلب من از تپش قلب تو جان می گیرد/ آه قلب تو پر از غم بشود ، می میرم/ من که از عالم و آدم به نگاه تو خوشم/ سهم چشمان تو ماتم بشود می میرم/ مثل آن شعله که از بارش باران مرده ست/ اشک چشم تو دمادم بشود می میرم... وقت بیماری و بیتابی من دست کسی/ جای دستان تو مرهم بشود، می میرم/ جان من بسته به هر تار سر موی تو است/ تاری از موی سرت کم بشود، می میرم ...

*******************

باز باران بی ترانه باز باران با تمام بی کسی‌های شبانه می‌خورد بر مرد تنها می‌چکد بر فرش خانه باز می‌آید صدای چک چک غم باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمی‌دانم، نمی‌فهمم کجای قطره‌های بی کسی زیباست؟ نمی‌فهمم

*******************

بی تو مهتاب شبی غصه به قلبم جا شد دل ماتم زده ام بی تو تک و تنها شد شوق دیدار تو از چشم ترم خواب ربود دیدن رنگ خوشی بعد تو یک رویا شد شب و صحرا و گل و سنگ که یادت مانده ؟ همه دل داده شدند و سر تو غوغا شد‌ پیش آن جوی که با هم لب آن بنشستیم آنقدر اشک فشاندم که دگر دریا شد تو به من سنگ زدی قلب مرا بشکستی بعد تو غصه مرا همدم این شبها شد خواستم بگذرم از کوچه ولی خاطره ها در دلم تازه شد و خسته ز رفتن پا شد

*******************

بیهوده است پی خاطرات رفتن به باغی میرسی لبریزِ پاییز به نیمکتی با یک جایِ خالی و رهگذری غروب و تنهایی برای نوشتن باید بهانه باشد مثلِ غروبِ ماتم زده ی کسل کننده ی یک روزِ تعطیل یا خاطراتِ خاک گرفته ی کسی پشتِ سالیانی که با درد گذشت پرسید چرا مینویسی خاطراتِ خاک گرفته وقتی هر روز،همه را همانطور دست نخورده مرور می کنی؟ چه باید گفت؟ هیچکس نمی داند آنکه رفت غریبه نبود هیچکس نمی داند

*******************

در قنات دل ما،، آب زلال است،، ولی/ صید آن ماهی هوشیار،، محال است،، ولی/ سر قلاب زدم تکه ای،، از جنس دلم/ لمس آن ماهی خوش نقش،، خیال است، ولی/ عاشقی گریه کنان گفت،، به گوش دل من/ ناله در ماتم هجر ان،، چو وصال است،، ولی/ در دل عاشق بیچاره،، اگر رخنه کنی/ آرزویش بغل و لمس جمال است،، ولی/ گفته اند صحبتی از بوسه و آغوش مکن/ بدنش ماهی،، و چشمش چو غزال است،، ولی/ آنچه گفتیم،، از این بستر سوزنده چه سود؟/ صید آن ماهی هوشیار،، محال است،،

*******************

سخت است بخندی و دلت غم زده باشد هر گوشه ای از پیرهنت نم زده باشد سخت است به اجبار به جمعی بنشینی وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد احوال من ای دوست چنین است که انگار یک صاعقه بر جنگل خرم زده باشد دور از تو شبیه م به یتیمی که به رویش در جمع کسی سیلی محکم زده باشد دور از ادب است اینکه بخندد لبت اما دیوار دلت مشکی و ماتم زده باشد با این همه تا خرده نگیرند عزیزان میخندم و هرچند دلم غم زده باشد

*******************

نباید شیشه را با سنـــــــــگ بازی داد! نباید مست را در حال ِ مستــــــی... دست ِ قاضـــــــــی داد! نباید بی تفاوت! چتر ماتـــــــــــــــــم را... به دست ِ خیــــــــــــــــس باران داد! کبوترها که جز پرواز، آزادی نمی خواهند! نباید در حصار میـــــــــــــله ها با دانه ی گنــــــدم... به او تعلیم مانـــــــــــدن داد... 



نظرات: (۰) کامنت خود را ثبت کنید و منتظر پاسخ باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی