قبل از اینکه بخواهیم هم خانواده های کلمه استعداد را بیان کنیم بهتر است با معانی ان در فرهنگ لغت های مختلف آشنا شویم. این کلمه در فرهنگ فارسی بسیار پرکاربرد می باشد و به معنی توانایی، توانایی کار، توانش، درون داشت و شایستگی می باشد. اکنون به بررسی معنی این کلمه در سه فرهنگ نامه معتبر می پردازیم.
در فرهنگ نامه دهخدا برای کلمه استعداد معنی آماده شدن، آماده گشتن، آمادگی کردن، مهیا شدن و آمادگی بیان شده است. در فرهنگ عمید این کلمه به معنی توانایی ذهنی و فکری برای انجام دادن یا فراگرفتن کاری می باشد و در پایان در فرهنگ معین به معنی آماده شدن و مهیا گشتن و آمادگی و توانایی می باشد.
در فرهنگ فارسی برای کلمه استعداد مترادف و متضاد هایی هم بیان شده است که مترادف های آن کلماتی از قبیل آمادگی، استطاعت، توان، ذوق، شایستگی، قابلیت، قریحه و نبوغ می باشد و هر کدام در متن ها و موضوعات مختلف کاربرد گسترده ای دارند. متضاد این کلمه بی استعداد، ناتوان، بی ذوق و ... می باشد.
در اینجا نوبت به ذکر هم خانواده های مرتبط با کلمه می باشد که باید کلماتی باشند که ریشه مشترک داشته باشند و فقط ریشه اصلی حفظ شود و از لحاظ معنایی ارتباطی نداشته باشد مشکلی نیست. استعانت، مستعد، مساعدت و مساعد جزء هم خانواده های این کلمه هستند. که استعانت به معنی یاری جستن، مستعد به معنی آماده و دریابنده، مساعدت به معنی همکاری و همیاری و مساعد به معنی فریادرس، یارمند و یاور می باشد. تمامی این کلمات در زبان فارسی عمومیت زیادی دارند.
بیشتر بخوانید :