کلمه ضعیف بیشتر در موارد شکست و عدم موفقیت به کار گرفته می شود.وقتی کسی بارها در یک کاری شکست خورده باشد قطعا به ضعف های خود پی خواهد برد. اما از لحاظ لغت ضعیف به معنی ناتوان، سست، کم زور، لاغر، نزار می باشد.
در فرهنگ نامه های ایرانی معتبر معانی زیادی برای این لغت به کار گرفته شده است. که در فرهنگ عمید به معنی سست، ناتوان، سست و ناتوان دانستن کسی را شامل می شود. در فرهنگ نامه دهخدا این لغت به معنی سست، ناتوان، بی بنیه، سقط، مسکین می باشد.
در فرهنگ نامه معین این کلمه به معنی سست و ناتوان، عاجز و بیمار می باشد و اگر کلمه بعد یک اسم باشد معنی آن با توجه به کلمه بعدی معنا می شود.
حال نوبت به مترادف و هم خانواده های کلمه ضعیف می رسد این کلمه مترادف های متنوعی دارد که شامل بی حال، بی قدرت، خفیف، راجل، زار، زبون، سست، عاجز، فرسوده، قاصر، کم زور، لاغر، ناتوان، نحیف، نزار می باشد که همه کلمات به نوعی پرکاربرد هستند.
اما هم خانواده های این کلمه که برگرفته از ریشه و بن اصلی کلمه هستند شامل ضعف و ضعفا می باشد. که کلمه ضعف به معنی سستی، زبون، ناتوانی و نزاری و کلمه ضعفا به معنی بینوایان، تهیدستان و درماندگان می باشد. برخی از این کلمات ریشه عربی دارند و مخاطب با توجه به نوع متن کلمه مناسب را انتخاب می کند. متضادی که برای کلمه ضعیف وجود دارد قوی است.
بیشتر بخوانید :