هم خانواده کلمه متفق؛ اتفاق، وفاق، وفق، متفقین و موافق است.
واژه متفق صفتی است عربی که ریشه اصلی این کلمه در این زبان است. معادل این واژه در زبان فارسی هم دل و هم عقیده می باشد.
واژه متفق از واژگانی است که کاربرد آن در ادبیات فارسی بیشتر از کاربرد آن در زبان محاوره ای است و بیشتر از مترادف های این واژه همچون متحد و هم عقدی استفاده می شود. متفق نظر و یا متفق القول از عبارات پر کاربرد در زبان و ادبیات فارسی است که به معنی هم نظر و هم عقیده است.
واژه متفقین جمع این واژه نیز از واژه های مشهور در تاریخ است مه منسوب به گروه متفقین در جنگ های جهانی است. مترادف های واژه متفق عبارتند است از؛ متحد، موافق، مصمم، هم عقیده، یک دل و همراهی، یک رای، همراه و هم مصلحت و در فرهنگ معین این واژه به معنی؛ یک دل و یک جهت، با هم یکی شدن، سازگار، متحد شده، قصد کننده، همراه، هم کلام و هم رای آورده شده است.
در لغت نامه دهخدا در معنی این واژه به؛ با هم سازواری نموده و جمع متفقین اشاره کرده است. فرهنگ عمید هم به معانی چون؛ هم عهد، هماهنگ، با هم یکی شده و کسی که با دیگری متحد و همراه باشد در معنی واژه متفق اشاره کرده است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز معنی این کلمه را؛ هم عهد، هماهنگ و با هم سزاوار کردن می داند.