هنر در فرهنگ فارسی جایگاه ویژه ای دارد و این کلمه در بین قشر هنرمند حرف اول را میزند. اما تا به حال به معنی این کلمه دقت کرده اید. شاید در بین بیشتر افراد رشته های هنری نظیر نقاشی، خوانندگی، نوازندگی، طراحی و ... را به عنوان معنی هنر بیان کنند. اما در واقع هنر در فرهنگ فارسی به معنی پیشه، صنعت، فن، کار نمایان و برجسته می باشد و تمامی این مواردی که افراد به عنوان هنر می شناسند در واقع پیشه هنری هستند.
هنر در فرهنگ نامه دهخدا به معنی علم و معرفت، دانش، فضل و فضیلت معنی شده است و در لغت نامه معین به معنی فضل، کار برجسته و نمایان، زیرکی، پیشه و صنعت، تقوی، پرهیزگاری و هر یک از هنرهای زیبا می باشد. در فرهنگ نامه عمید هم به معنی فعالیتی که نتیجه آن خلق یک آثار مبتنی بر برداشت های شخصی بدون هدف کسب سود و کار نمایان و برجسته می باشد.
مترادف کلمه هنر صناعت، صنعت و فن می باشد و در شعرهای فارسی نقش پررنگی ایفا می کند. با این حساب نوبت به بیان هم خانواده های کلمه می باشد. هنرور، هنرمند، هنر دوست، هنری و باهنر از جمله کلمات هم خانواده هستند. معنی این هم خانواده ها در واقع به معنی کلمه هنر نزدیک است. هنرور به معنی باهنر، هنرمند، دارای هنر و کلمه هنر دوست به معنی عاشق خلق آثار، هنری به معنی منسوب به هنر، هنرمند و کلمه با هنر به معنی هنردار و هنرمند می باشد.
در ادامه ببینید :