هم خانواده کلمه سفر؛ سفور، مسافر، سفارت، مسافران و مسافت می باشد.
استفاده از واژه سفر در زبان و ادبیات فارسی بسیار زیاد می باشد. سفر مقدری است که با افعال رفتن یا کردن صرف می شود.
از جایی به جایی رفتن یا از شهری یا کشوری به شهر یا کشوری دیگر رفتن را سفر کردن می گویند. همچنین سفر در دین یهود به هر فصل از تورات سفر می گویند. مترادف های واژه سفر شامل کلماتی چون؛ رهسپار، رهنورد، راه ورد، نوردن، بریدن مسافت ، رفتن و کوچ و مهاجرت می باشد.
متضاد این واژه نیز حضر می باشد. در لغت نامه دهخدا سفر را به معنی بریدن مسافت و مسافران آورده است و همچنین جمع این واژه سفور می باشد و هر فصل از تورات را سفر می گویند.
فرهنگ عمید نیز واژه سفر را اینگونه معنی کرده است ؛ از شهری به شعر دیگر رفتن و قطع مسافت، باقی سفیدی روز بعد از غروب خورشید می باشد. و در فرهنگ واژه های فارسی سره نیز واژه سفر را به معنی رهسپاری و نورد آورده است.
مطالب پیشنهادی :
هم خانواده و مترادف کلمه شهدا چیست؟