هم خانواده کلمه استراحت ؛ استراحه و سرحال است.
واژه استراحت در زبان فارسی به معنی آسایش و آرامش گرفتن است و به حالتی که انسان از فعالیت ذهنی و یا فعالیت جسمی باز ایستد و تجدید قوا نماید، استراحت گویند.
همچنین زمانی که شخص به خاطر بیماری و کسالت از فعالیت های جسمی صرف نظر کند، استراحت برای بازیافتن سلامتی گویند. مترادف های واژه استراحت کلماتی چون؛ تمدد اعصاب، آسودن، آسایش، آرمیدن، آرامش، فراغت، فراغ، راحت و خوشی است. در فرهنگ معین واژه استراحت به معنی؛ خواستن، آسایش، آرمیدن، آسودگی و آسایش است. در لغت نامه دهخدا این واژه به معنی؛ استراحه و آسایش می باشد.
فرهنگ عمید در معنی این واژه به؛ دفع خستگی، باز یافتن سلامتی یا نیرو و تمام فعالیت های فکری و جسمی را برای آرامش گرفتن باز بایستند، اشاره شده است. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز معنی این واژه را؛ آرمیدن، آسایش و آسودن می داند. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار هم واژه استراحت را به معنی ؛ راحتی کردن، آسایش و آرمیدن آورده است