هم خانواده کلمه بساط؛ بسط و ابساط است.
واژه بساط در زبان فارسی به معنی پهنه و گسترده است . همچنین در زبان فارسی به اثاث و سفره نیز بساط گویند. در عبارت بند و بساط این واژه بسیار پر کاربرد است و کنایه از اثاث و لوازم است.
در فرهنگ و زبان فارسی به هر چیزی که گسترده شود، بساط می گویند. مانند؛ فرش و حقیر و زیر انداز و امثال آن است. مترادف های این واژه عبارتند از؛ گسترده، عرضه، پهنه، محضر، محفل، لوازم، دستگاه، اسباب، اثاثیه، اثاث، گستردی، فرش، مجلس، میدان، عرصه، سفره، خوان، ادیم و متاع است.
در فرهنگ معین واژه بساط به معنی ؛ سفره چین، فراخی میدان، شادروان و گستردنی می باشد. در لغت نامه دهخدا هم معنی این واژه ؛ گستردنی، دراز کم عرض ، جمع بسط ، فرش و هر جیزی که گستردنی ، اثاثه، گلبم، قالی ، حصیر، بستر، زیلو و زمین هموار آورده شده است.
در فرهنگ عمید نیز این واژه به معنی ؛ هر چیزی که گسترده شود، سفره ، فرش، گستردنی ، دستگاه، زمین وسیع و سرمایه است. در فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز این واژه به معنی ؛ دراز کم عرض و گستردنی آورده سده است