هم خانواده کلمه بوم؛ بوف و بوم ها است.
واژه بوم در زبان فارسی به چند معنا و مفهوم است، بکی از مفاهیم آن سرزمین و قلمرو است ، که در عبارت مرز و بوم نشان دهنده این معنی است.
همچنین به پارچه و یا کاغذی که مخصوص کشیدن نقاشی است و در قاب و یا چهار چوب قرار می گیرد ، بوم گویند. در زبان فارسی بوم به معنی جغد هم هست.دانستن مترادف های این واژه به درک معانی این واژه کمک می خواهد، مترادف های واژه بوم کلماتی چون؛ قلمرو، سرزمین، زمین، کوف، کنگر، جغد، بوف ، مکان، مقام، ماوا، جا، تابلو، متن، زمینه، ناحیه، نهاد، فطرت، طینت، طبیعت و سرشت است.
در فرهنگ معین این واژه به معنی؛ ناحیه، سرزمین، جا، زمین شیار نکرده ، مقام، طبیعت، سرشت، پارچه که روی آن نقاشی می کشند و زمینه پارچه زرددوزی شده و جغد آورده است. در لغت نامه دهخدا این واژه به معنی؛ جغد، زمین شیار نکرده و غیر آبادان است. فرهنگ عمید در معنی این واژه به؛ سرزمین، ناحیه، شهر، زمین، زمینه ، جا و زمین نقاشی آماده شده پرداخته است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار هم در معنی این واژه به؛ زمین ، غیر آبادان و یا کشته و شیار نکرده اشاره کرده است