هم خانواده کلمه تحمل؛ تحمیل، حمل، متحمل و تحولات است.
واژه تحمل از واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و معادل این واژه در زبان و ادبیات فارسی برابر با شکیب و بردباری است. این واژه بیشتر از معادلات فارسی آن مورد استفاده قرار می گیرد، به طور کلی تحمل به معنی صبوری کردن در برابر بار و مشکلات است.
واژه تحمل با افعال داشتن و کردن صرف خواهد شد. مترادف های واژه تحمل کلماتی همچون ؛ شکیب، پایداری، بردباری، طاقت، تاب، یارا، توان، صبر، شکیبایی، بردباری کردن ، تاب آوردن، سازگاری و برتافتن است.
متضاد این واژه نیز نا شکیبایی است. در فرهنگ معین واژه تحمل به معنی؛ تاب داشتن، برتافتن، شکیب داشتن، قبول رنج، طاقت، توانایی و شکیبایی می باشد. لغت نامه دهخدا واژه تحمل را به معنی ؛ تحمل قوم، شکیبایی ، تاب و بردباری کردن آورده است.
فرهنگ عمید در معنی واژه تحمل به ؛ بردباری داشتن، بردباری کردن، طاقت آوردن، بردباری و شکیبایی پرداخته است. فرهنگ واژه های فارسی سره به تاب و بردباری در معنی این واژه اشاره نموده است. همچنین فرهنگ واژه های فارسی هوشیار به معانی چون؛ از منزل برداشتن و کوچ کردن برای واژه تحمل پرداخته است