هم خانواده کلمه جاذبه؛ جذب، جذاب، مجذوب ، انذجاب ، جذبه و جاذب است.
واژه جاذبه بر گرفته از واژه جذب است که ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به معنی کشش و گیرایی است. کلمه جاذبه بیشتر برای نیروی جذب زمین تحت عنوان جاذبه زمین مورد استفاده قرار می گیرد، که این نیروی جاذبه وسط کره زمین است و همه اجسام را به خود جذب می کند. همچنین به کسی که جذاب باشد و نظر اطرافیان را به خود جلب می کند و برای دیگران جاذبه دارد.
مترادف های واژه جاذبه کلماتی چون؛ ملاحت، کشش، گیرایی، جلب، جذبه و جذب است و متضاد این واژه نیز دافعه می باشد. در فرهنگ معین واژه جاذبه به معنی؛ نیروی زمینی که احسان را به خود می کشد، است.
فرهنگ عمید نیز این واژه را به معنی؛ گرانش و نیروی که همه چیز را به سوی همدیگر جذب می کند، آورده است. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز به؛ ربایش، گرانش و کشش در معنی واژه جاذبه پرداخته است. در آخر فرهنگ واژه های فارسی هوشیار هم به ؛ نیروی جذب و کشش و بازگشت چیزی به جای خود ، در معنی این واژه اشاره کرده است