هم خانواده کلمه حبس؛ محبس، محبوس، سحن، حبوس و یحبس است.
واژه حبس در زبان فارسی به معنی زندان می باشد. واژه حبس در زبان فارسی و در مسائل قضایی کاربرد دارد. به هر موجود زنده ای که در زندان باشد، حبس شده می گویند.
مترادف های این واژه بسیارند که عبارت است از؛ صحن، سیاه چال، بازداشتگاه، حبس گاه، زندان، بازداشت، محبس، زندانی، محبوس، توقیف، گرفتار، نگهداری، ضبط، بند، گرفتاری، دستاق، اسارت، مقید، زندانی کردن، حفظ کردن و محبوس کردن و همچنین متضاد این واژه نیز آزاد کردن است.
در فرهنگ معین واژه حبس به معنی؛ زندانی کردن، زندان و بازداشتن است. همچنین در لغت نامه دهخدا واژه حبس به معنی ؛ وا داشتن، بازداشتن، بند کردن، توقیف، بند، بستن و مقابل اطلاق آورده شده است. فرهنگ عمید نیز این واژه را به معنی ؛ زندانی کردن و زندان آورده است.
در فرهنگ واژه های فارسی سره به زندان و فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز به بند کردن، بازداشتن و به محبس برای معنی واژه حبس اشاره شده است.
مطالب پیشنهادی :