هم خانواده کلمه حرکت؛ حرکه، حرکات، محرک، تحرک و تحریک می باشد.
واژه حرکت از حرکه گرفته شده است که ریشه در زبان عربی دارد و به معنی جنبیدن و فعالیت می باشد واژه حرکت در زبان فارسی به هر چیزی که جنبش داشته باشد گویند حرکت دارد همچنین واژه حرکت در رانندگی بسیار پر کاربرد و پر استفاده می باشد.
واژه حرکت معمولا با افعالی چون حرکت کردن و حرکت دادن صرف می شود. مترادف های واژه حرکت؛ جنبش، جنبیدن، فعالیت، نهضت، تحرک، قیام، تکان، سیر، عمل، گردش ، رفتار، اهتزاز، وول و کوچ می باشد همچنین متضاد های این واژه نیز اقامت، سکون و رفرم می باشد.
واژه حرکت در فرهنگ معین به معنی جا به جا کردن، تکان خوردن، جنبیدن، فعالیت، عمل، جنبش، تکان دادن و فعالیت می باشد . لغت نامه دهخدا نیز واژه حرکت را به معنی جنبیدن، حرکه، تکان، و تکان خوردن همچنین مقابل واژه سکون و آرامیدن، درنگ و آرام می باشد.
و فرهنگ عمید نیز در تعریف این واژه کلمه جنبش را ارائه داده است و فرهنگ واژه های فارسی سره نیز به جنبه و جنبش اشاره نموده است