هم خانواده کلمه خادم؛ خدم، خدام، خادمین، خادمه، خدمه، خدمات، مستخدم، استخدام ، خدمت، مخدوم و خدمتکار است.
معادل واژه خادم در زبان و ادبیات فارسی به معنی پرستار و یا خدمتکار می باشد واژه خادم در فرهنگ و زبان فارسی بیشتر به کسانی گفته می شود که در مساجد و یا حسینیه ها به مردم و آن مکان خدمت می کند خادم می گویند.
در کل به کسانی که به مردم و یا جایی خدمت می کنند خادم می گویند. واژه خادم اسم است با ریشه در زبان عربی که از واژه خدم می آید. مترادف های واژه خادم نیز برابر است با چاکر، بنده، آغا، پرستار، خدمتکار، پیشکار، پرده، خدمتگزار، مددکار، نوکر، خدمت کننده و مستخدم است و متضاد این واژه ارباب، مخدوم و آقا می باشد.
واژه خادم در فرهنگ معین به معنی مستخدم، خدمتگزار و جمع آن خدام آورده شده است. لغت نامه دهخدا واژه خادم را به معنی پرستار، نوکر، چاکر، خدمتکار، گماشته و خدم آورده است و در فرهنگ عمید نیز به معانی چون؛ خدمتگزار، نوکر، خدمت کننده، خدمتکار، مطیع و کسی که در خانقاه و مساجد و حسینیه ها به مردم خدمت می کنند و در آخر فرهنگ واژه های فارسی سره به معنی پیشکار و فرهنگ واژه های فارسی هوشیار به معانی چون گماشته، خدمتکار، نوکر، ملازم، پرستار و چاکر در تعریف واژه خادم اشاره نموده اند.
مطالب پیشنهادی :