هم خانواده کلمه سوختن؛ سوختنی، سوخت، سوختاندن و سوتین است.
واژه سوختن مصدر فعلی است که در زبان فارسی به معنی شعله ور شدن و به آتش گرفتار شدن است. واژه سوختن در زبان و ادبیات فارسی نیز به معنی نابود شدن می باشد. مثلا در عبارت سوختن و ساختن کنایه از داشتن مشکلات زیاد و نابود شدن زندگی در پی آن است.
همچنین عبارت دل سوختن کاربرد زیادی در فرهنگ و زبان فارسی دارد و به معنی ترحم کردن می باشد. مترادف های این واژه؛ احتراق، شعله ور شدن، مشتعل شدن، آتش گرفتن، عذاب کشیدن، فول کردن، خطا کردن، باختن، حرق، حریق، به آتش کشیدن، روشن بودن، افروخته بودن، تاول زدن، ملتهب شدن، زجر کشیدن، تباه شدن، نابود کردن و سوزاندن است.
در فرهنگ معین نیز این واژه به معنی؛ آتش گرفتن است. در لغت نامه دهخدا واژه سوختن به معنی؛ افروختن، سوختن چیزی و گرفتار آتش شدن است. فرهنگ عمید معنی این واژه را ؛ مشتعل شدن، سوزیدن، بدن از آتش آسیب بیند، آب جوش، آتش افکندن، تیره شدن پوست از حرارت با آفتاب ، از بین رفتن، باختن در بازی و ترحم کردن آورده است. در