هم خانواده کلمه شاهد؛ شهد، شهید، شهدا، مشاهده ، شهادت ، شهود و مشهود است.
واژه شاهد بر گرفته از واژه شهد است که ریشه در زبان عربی دارد و به معنی گواه دادن و مشاهده گر است. واژه شاهد در زبان و ادبیات فارسی به دو مفهوم به کار برده می شود.
شاهد به معنی کسی است که ملاحظه گر موضوعی بوده است و می تواند شهادت بدهد ، که به آن شاهد گویند. همچنین این واژه به منظور فرزندان شهید نسبت می دهند. مترادف های واژه شاهد کلماتی چون؛ حی ، گواه، مثال، نموده، محبوب، نمودار، نمونه، تماشاچی، غلام، معشوق، حاضر، مغبچه، شهید، گواه و ناظر است و متضاد این واژه هم واژه غایب است.
در فرهنگ معین واژه شاهد به معنی؛ گواه، گواهی دهنده ، خوبروی ، مثال و جمع آن شهود است. لغت نامه دهخدا این واژه را به معنی؛ حاضر، مشاهده کننده چیزی یا امری را، شهود، نگاه کننده و مرد خوش صورت آورده است.
فرهنگ عمید در معنی این واژه به؛ کسی که شهادت می دهد ، کسی که واقعه یا امری را با چشمان خود دید باشد و بر آن گواهی دهد، محبوب ، معشوق، فرزند شاهد و حاضر و گواه پرداخته است. فرهنگ واژه های فارسی سره به؛ گواه و فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز به ؛ حاضر، مشاهده کننده و نگاه کننده اشاره کرده است