هم خانواده کلمه عقل؛ عاقل و معقول است.
در دانشنامه ویکی پدیا کلمه عقل به معنی قوه ادراکی انسان که با ان به طور خودآگاهانه معنی ها را درک می کند. معمولا یکی از خصوصیات قطعی طبیعت انسان عقل است. عقل در فارسی به معنی خرد، خِرَد، دانایی، دانش، هوش است و مترادف آن خرد، دها، ذکاوت، فهم، معرفت، هوش، کله، مخ می باشد.
در لغت نامه دهخدا کلمه عقل به معنی فرزانگی و فهم، خرد و فهم، شعور، دانایی و ادراک است. در فرهنگ نامه معین به معنی دریافتن، فهمیدن و نیروی ادراک است.
هر انسان سالم و طبیعی از عقل سلیم هم برخوردار اس. این کلمه با همراه شدن با کلمات معنی ان تحت تاثیر قرار می گیرد مانند ذی عقل به معنی خردمند و دارنده ی عقل و یا شیرین عقل به معنی ناقص عقل یا کم خرد.
در فرهنگ عمید عقل به معنی قوای ذهنی مغز که اندیشیدن، ادراک حسن و قبح، رفتار معنوی انسان و … را هدایت می کند. این کلمه با معانی دیگری نظیر اندیشه و خرد نیز همراه است