هم خانواده کلمه علت؛ علل، علات، معلول و علامت است.
واژه علت در زبان فارسی امروزی به معنی دلیل و واسطه است . مثلا علت تاخیر یا علت فلان کار چیست ، نمونه برای درک معنی این واژه است.
در زبان و ادبیات فارسی قدیمی به معنی بیماری و کسالت نیز می باشد. واژه علت در زبان فارسی از واژگان بسیار پر کاربرد است که ریشه این زبان در زبان عربی است. سبب هر اتفاقی را علت آن اتفاق گویند.
مترادف های واژه علت برابر است با واژگانی چون؛ مایه، نقیصه، عامل، عیب، سبب، وسیله، دلیل، واسطه، جهت، موجب، انگیزه، مسبب، عارضه و بیماری است.
واژه علت در فرهنگ معین به معنی کلماتی چون؛ بهانه، عذر، انگیزه، سبب، ناخوشی، بیماری و جمع آن علل می باشد.
در لغت نامه دهخدا نیز واژه علت به معنی؛ حاجت، سختی حال، نیاز، علات و بیماری است. در فرهنگ عمید نیز این واژه به معنی ؛ رنج، ناخوشی، بیماری و سبب آورده شده است.
در فرهنگ واژه های فارسی سره هم به معنی ؛ شوند و چرایی آمده است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار این واژه را به معنی ؛ اتفاق، سبب، رنج، ناتوانی و سستی و بیماری آورده است.