هم خانواده کلمه قطع؛ انعقطاع، قطعی، قطوعا، مقطعی، مقطعا و قطعا ، قاطع و مقطع است.
ریشه واژه قطع در زبان عربی است و معادل آن در زبان فارسی بریدن و گسسته می شود. واژه قطع در زبان فارسی بسیار پرکاربرد است. عباراتی چون ؛ قطع امید ، قطع درخت ، قطع ارتباط و قطع به یقین در گفتگوهای روزمره بسیار پر استفاده هستند که کلمه قطع در هر کدام یک از این عبارات، مفهوم خاص خود را دارد.
که به ترتیب مفاهیمی چون؛ نبودن و بریدن، پاره کردن و برش دادن، جدایی و تمام کردن ، یقین داشتن می باشد. دانستن مترادف های این واژه کمک می کند که درک بیشتری در مفهوم و معانی آن داشته باشیم.
مترادف های این واژه عبارت از بریده، گسسته، جدایی، انقطاع، جدا، فک، برش، بریدن، گسیختن، بریدگی، یقین، گسیختگی، اندازه، گسستن، قطعه و قالب است.
فرهنگ معین معنی واژه قطع را جدا کردن، بریدن، پاره، جزم، یقین و برش عرض و طول چیزی آورده است. در لغت نامه دهخدا معنی واژه قطع ؛ جدا کردن، بریدن، پاره و بریدن درخت است.
در فرهنگ عمید این واژه نیز به معنی متوقف شدن، جدا کردن، اندازه طول و عرض، بریدن و قطع شده می باشد. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز به معنی بریدن پرداخته است.