هم خانواده کلمه مریض؛ مرض و امراض است.
واژه مریض صفت است عربی که در زبان فارسی به انسان بیمار و دردمند مریض می گویند. واژه مریض به به عنوان فاعل و صفت فاعلی در جملات استفاده می شود.
به هر جانداری که زرد رو و ناتوان باشد و سلامتی خود را از دست بدهد می گویند مریض است. مترادف های واژه مریض برابر با؛ بیمار، بستری، دردمند، علیل، ناتوان، ناخوش، ناسالم، کسل و آهمند می باشد و متضاد آن نیز سالم و تندرست است. فرهنگ معین نیز معنی این واژه را ناخوش و بیمار می داند.
لغت نامه دهخدا نیز در معنی این واژه به؛ بیمار، رنجه، نالان، ناخوش، علیل، ناتندرست، آزاده و سقیم است. فرهنگ عمید میز در معنی واژه مریض به ناخوش و بیمار اشاره کرده است. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز به بیمار و فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز به رنجور، بیمار، معلول و نالان در معنی واژه مریض آورده است.