هم خانواده کلمه مواظب؛ مواظبت، مواکظ و مواظبین است.
واژه مواظب ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به معنی مراقب و نگهبان است. واژه مواظب با فعل بودن صرف می شود . مواظب بودن یا مواظب باش و یا مواظبت کردن از عبارات بسیار پر کاربرد در زبان فارسی است.
مواظب بودن یعنی متوجه و دقت کردن در نگهداری یا نگهبانی از چیزی با کسی است همچنین به معنی نگهداری مداوم و پیوسته از همان چیز است. و در مکالمات روز مره ای برای هشدار به شخص برای توجه داشتن به سلامتی خود از واژه مواظب خودت باش به کرات استفاده می شود.
مترادف های این واژه عبارتند از؛ نگهبان، مراقب، محافظ، متوجه و مترصد است. در فرهنگ معین این واژه نیز به معنی مراقب و نگهبان می باشد.
در لغت نامه دهخدا نیز واژه مواظب به معنی؛ پیوسته در کار، مواکظ، مشرف، مراقب ، پایدار، متوجه، ثابت و دایم بر کاری ایستاده است.
فرهنگ عمید نیز این واژه را به معنی؛ نگهبان، مراقب، کسی که پیوسته به امری یا کاری مراقبت و رسیدگی کند ، می داند. در فرهنگ واژه های فارسی سره نیز این واژه به معنی؛ نگاهدار، هوادار، نگهبان، نگاهبان، متوجه، مراقب و مواظبین آمده شده است