هم خانواده کلمه ناظر؛ نظر، منظر، نظارت، نظاره، انظار و منظور است.
واژه ناظر از کلماتی است که ریشه در زبان عربی بدارد و معادل آن در زبان فارسی و معنی لغوی آن تماشاچی و کار گزار و مباشر است.
ناظر در زبان محاوره و در زبان روزمره به کسی که از طرف کسانی و یا ارگانی برگزیده می شود تا بر کاری نظاره گر باشند و بر انجام درست آن کار نظارت داشته باشد.
مترادف های واژه ناظر برابر با کلماتی همچون؛ تماشاچی، مراقب، متصدی، وکیل، مباشر، کار گزار، نظاره گر ، عاشق، شاهد، حاضر و تماشاگر است.
واژه ناظر در فرهنگ معین به معنی ؛ بیننده، نظر کننده، مباشر، کسی که در کاری رسیدگی و نظارت می کند، کار گزار و جمع آن انظار است. در لغت نامه دهخدا هم این واژه به معنی ؛ نظر کننده، نگرنده و نگاه کننده آمده است.
فرهنگ عمید در معنی این واژه به؛ نظر کننده، بیننده، چشم، کسی که برای رسیدگی و نظارت بر کار مشخص شود ، اشاره کرده است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار هم به معانی چون؛ نگران کننده، نظر کننده و تماشاگر پرداخته است.