هم خانواده کلمه کادر؛ کادر ها است.
واژه کادر در زبان فارسی بسیار پر استفاده می باشد و به دو معنی و مفهوم می باشد. معنی اول این واژه به افرادی که گرد هم به منظور انجام کاری مشخص در یک جا مانند اداره جمع می شوند، کادر می گویند. کادر بیمارستان و یا کادر ورزشی و کادر فیلم برداری، از مثال های برای معنی این واژه هستند. معنی دیگر واژه کادر، چارچوب می باشد.
مثلا در هنگام عکس گرفتن از واژه کادر استفاده می شود و به معنی قرار گرفتن تصویر در یک قاب و چهارچوب است ، مثلا می گویند همه تصاویر در یک کادر قرار بگیرد. یا نوشته های را در یک جا و در کنار هم در چارچوب مشخص قرار می دهند به اصطلاح در یک کادر قرار گرفته می شوند.
مترادف های واژه کادر عبارتند از؛ قاب، پرسنل، مستخدم، کارمند و چارچوب است. فرهنگ معین واژه کادر را به معنی ؛ شکلی هندسی که نوشته یا تصویری را برای متمایز شدن در داخل آن می گذارند.
همچنین اشخاص دارای تخصص، افراد آموزش دیده، محدوده، پایوران، قالب، چارچوب و افراد دارای تخصص لازم برای هدف و کاری در یک جا و سازمانی معین، آورده است.
در لغت نامه دهخدا نیز این واژه به معنی چارچوب، قاب فلزی یا چوبی مه دور آینه یا عکس قرار دهند، به هیات اداره کنندگان یک بنگاه و اداره ، می باشد.
فرهنگ عمید این واژه را به معنی ؛ تصویر یا نوشته ای که برای متمایز شدن و جلوه دادن در درون آن قرار می دهیم، چارچوب از جنس فلز، چوب یا پلاستیکی، قاب و گروهی با تخصص ، آورده است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار نیز به کلمات ؛ حدود و یا قاب فلزی یا پلاستیکی یا چوبی دور عکس قرار می دهند، در معنی واژه کادر اشاره نموده است