هم خانواده کلمه کرم؛ اکرام ، تکریم ، کرامت ، اکرم، کریمه و کروم است.
واژه کرم در زبان فارسی به چند معنی مختلف است که با تلفظ مختلف ادا می شود. واژه کرم به معنی بخشش و بزرگواری در زبان فارسی است .
همچنین به جاندار بی مهره که در خاک می لولد، کرم گویند. به مواد آرایشی و بهداشتی و همچنین به مایه غلیظ برای آشپزی هم کرم گویند. مترادف های واژه کرم شامل کلماتی چون؛بزرگواری، سخا، جود، بذل، بخشندگی، بخشش، لطف، بخشش ، جود، نخودی رنگ، سخاوت و جوانمردی است.
در فرهنگ معین معنی واژه کرم را اینگونه آورده است؛ سخاوت، جوانمردی، تاک کروم، نخودی رنگ، رنگ سفید مایل به زرد، ماده ای برای مراقبت از پوست و خمیر نرم برای غذا و شیرینی، جانداری از بی مهرگان که در لحن و خاک و آب راکد پدید می آیند.
در لغت نامه دهخدا نیز در معنی واژه کرم به؛ رنگ کرم و نخودی رنگ، جانداری به مهره و بی دست و پا مثل زالو که در آب های راکد و گل و لای زندگی می کند، نوعی مایه غلیظ برای پخت و پز شیرینی، مواد آرایشی که برای نرمی دست و صورت استفاده می کنند و همچنین به معنی سخاوت ، بخشندگی، بخشش و جود اشاره کرده است.
فرهنگ عمید در معنی این واژه به؛ جوانمردی، بزرگواری، بخشش، جود، جانوری خزنده بی دست و پا و بدون استخوان ، رنگ سفید مایل به زرد، مایه ای غلیظ در شیرینی پزی و ماده برای مراقبت پوست پرداخته است. فرهنگ واژه های فارسی هوشیار معنی واژه کرم را؛ موادی آرایشی و بهداشتی و حشره خزنده و بی دست و پا که از بی مهرگان محسوب می شود، می داند