کلمه گردش در فرهنگ فارسی به معنی چرخ زدن چیزی به دور خود می باشد. در معانی دیگری نیز راه رفتن به قصد تفرج نیز معنی شده است. هر چند در فرهنگ فارسی به معنی جریان هم کاربرد دارد. این کلمه ریشه فارسی دارد و مترادف آن پرسه، پیک نیک، تفرج، تفریح، سیاحت، گشت، هواخوری، جولان، حرکت، دور، دوران، سیر، تغییر، دگرگونی می باشد.
اگر بخواهیم هم خانواده ای مناسب برای کلمه گذشته پیدا کنیم بهتر است ابتدا با معانی رایج آن در فرهنگ فارسی آشنا شویم.
این کلمه مترادف های زیادی دارد که شامل پیش، دیرین، دیرینه، سابق، قبل، قدیم، ماسبق، ماسلف، ماضی، متقدم، سپری، منقضی می باشد.
کلمه حمایت را بارها در جملات روزمره استفاده کرده ایم. این کلمه به معنی پشتیبانی، همدلی و همیاری است ممکن ایت این همیاری و همدلی را از افراد زیادی دریافت کنیم حمایت والدین، حمایت فرزند و یا جدای این ها حمایت مالی،حمایت عاطفی و ... کلا کلماتی هستند که در مکالمات روزانه بسیار با ان مواجه می شویم.
کمند در زبان فارسی یک اسم دخترانه ی زیبا است که ریشه ی آن هم فارسی می باشد هم خانواده ی این اسم زیبا کلمه کمان و خمن می شود که کمان به معنی قوس و کمانه و خمند به معنی طناب می باشد.
اسم کمال ریشه عربی دارد و در ایران برای اسم مذکر به کار برده می شود. مترادف این کلمه کلماتی از قبیل استغنا، بلوغ، پختگی، رسایی، رشد، بینش، حکمت، فضل، فضیلت، معرفت، آداب دانی، اعلی درجه، تام، تمام، تمامیت هستند که برابر فارسی این کلمه فرهیختگی، والایی، فرازمندی، کهتری می باشد.
کمین یکی از لغاتی است که شما حتما بارها در داستان ها و فیلم های جنگی بسیار شنیده اند. در لغت کمین به معنی پنهان کردن و مخفی شدن است. اما در اصطلاحات عامیانه به افرادی که در یک مکان خاص پنهان می شوندو منتظرند تا ناغافل به دشمن حمله ور شوند.
کلمه لامسه در اصل به معنی بساوایی می باشد. در تمامی فرهنگ لغت های فارسی، دهخدا، معین و عمید کلمه لامسه یکی از حواس پنجگانه انسان است که به واسطه ی این حس انسان نرمی، زبری، گرمی و سردی را احساس می کند.
هم خانواده کلمه لازم کلماتی از قبیل ملزوم به معنی( لازم شده)، الزام(ناگزیری و ناچاری) و لزوم(بایست، بایستگی، بایسته) هستند.
هم خانواده کلمه لایق با توجه به ریشه اصلی کلمه لیاقت است که لیاقت به معنی شایستگی، برازندگی، سزاواری می باشد.
هم خانواده کلمه تصور، صور، مصور، تصویر، تصاویر و صورت است.
واژه تصور در زبان فارسی به معنی انگار و فکر و اندیشه است . اصل این واژه ریشه در زبان عربی دارد و پر و بال دادن به تخیلات و صادر کسی یا چیزی را در ذهن آوردن را تصور می گویند.
باران : اعلام = اعلامیه ، علامت
