هم خانواده کلمه عوامل؛ عامل، عاملین، عامله و عواملین است.
واژه عوامل جمع کلمه عامل یا عامله می باشد و ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی نیز پر کاربرد می باشد. واژه عوامل در زبان فارسی به معنی دست اندر کاران می باشد. کسانی که عامل و باعث اتفاقی باشند و یا کاری را گروهی انجام دهند ، عوامل گویند.
هم خانواده کلمه حاجت؛ حاجات ، احتیاج ، محتاج و حوائج است.
واژه حاجت ریشه در زبان عربی دارد و معادل این واژه در زبان فارسی برابر با درخواست و امید و آرزو است. در فرهنگ و زبان ایرانی حاجت داشتن را در بارگاه خداوند و یا بزرگان همچون امامان به کار برده و از نیاز و آرزو های خود سخن می گویند.
هم خانواده کلمه حاکم؛ حکم، حکام، محاکمه، محکمه، محاکم، حکومت و احکام است.
واژه حاکم عز واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به معنی شاه و داور است. به مسی که اداره و امور کشوری در ید او باشد، حاکم گویند.
هم خانواده کلمه نو ؛ نوین است.
واژه نو واژه ای است که ریشه در زبان فارسی دارد و به هر چیز جدید و تازه نو گویند. شروع سال حدید و آغاز فصل بهار را سال نو گویند. واژه نو برای هر چیز تازه و جدید به کار برده می شود.
هم خانواده کلمه منظره؛ نظر، انظار، منظر و مناظر است.
واژه منظره از واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی نیز بسیار پر کاربرد می باشد. به طبیعت و یا هر نقطه و جایی که به آن نگاه شود و جایی برای تماشا باشد، منظره گویند.
هم خانواده کلمه مزار؛ مزار ها است.
واژه مزار در. بان فارسی به معنی گور و قبر است. واژه مزار را بیشتر برای گور های به کار می برند که زیارتگاه اشخاص باشد . معمولا قبرستان اشخاص بزرگ و معروف و یا اشخاص دینی را مزار آن گویند.
هم خانواده کلمه تحمل؛ تحمیل، حمل، متحمل و تحولات است.
واژه تحمل از واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و معادل این واژه در زبان و ادبیات فارسی برابر با شکیب و بردباری است. این واژه بیشتر از معادلات فارسی آن مورد استفاده قرار می گیرد، به طور کلی تحمل به معنی صبوری کردن در برابر بار و مشکلات است.
هم خانواده کلمه توصیف؛ اوصاف ، وصف ، تواصیف و توصیفات است.
واژه توصیف از ریشه اصلی واژه وصف بر گرفته شده است که ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به معنی ستودن و تشریح کردن است.
هم خانواده کلمه محسن؛ احسان، تحسین، حسن، محاسن و محسنین است.
واژه محسن از واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و در زبان و ادبیات فارسی به معنی نیکی کردن و روی خوب است. همچنین محسن از نام های خداوند بزرگ است و در فرهنگ و زبان ایرانی و فارسی نامی است پسرانه که بر پسران اسم می گذارند و به معنی نیکو کار و خوب روی است.
هم خانواده کلمه معصوم؛ معصومه و معصومیت است.
واژه معصوم از واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و معادل این واژه در زبان فارسی پاک دامن و بی گناه است. در فرهنگ و زبان فارسی به مسی که در زندگی کمتر به گناه آلوده شود، معصوم گویند. همچنین در فرهنگ فارسی نام دخترانه محسوب می شود.
باران : اعلام = اعلامیه ، علامت
