هم خانواده کلمه قشر؛ اقشار و قشور است.
واژه قشر در زبان و ادبیات فارسی به دو معنی می باشد و از کلمات پر استفاده در مسائل اجتماعی و اقتصادی می باشد. واژه قشر به معنی پوست و و پوسته خشخاش است. و در معنی دیگر و متداول این واژه به مفهوم، طبقه می باشد.
هم خانواده کلمه صحت؛ صحیح و صحه است.
واژه صحت ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به دو معنی می باشد. یکی به معنی درست بودن که در عبارت صحت و سقم بر مفهوم و این معنی است. در معنی دوم این واژه به معنی سلامتی و تندرستی است.
هم خانواده کلمه کاشف؛ کشف، کشفه، مکشوف و مکتشف است.
واژه کاشف از واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و معادل این واژه در زبان فارسی یابنده می باشد که به معنی ؛ یافتن چیزی که برای ما و یا بشریت مجهول بوده و یا مجهول است.
هم خانواده کلمه کرم؛ اکرام ، تکریم ، کرامت ، اکرم، کریمه و کروم است.
واژه کرم در زبان فارسی به چند معنی مختلف است که با تلفظ مختلف ادا می شود. واژه کرم به معنی بخشش و بزرگواری در زبان فارسی است .
هم خانواده کلمه توکل؛ وکیل، متوکل است.
واژه توکل از واژگانی است که ریشه در زبان عربی دارد و معادل آن در زبان فارسی پشتگرمی است که به معنی امید داشتن و توکل کردن به کسی است.
هم خانواده کلمه معالجت؛ معالجه ، معالج و علاج است.
واژه معالجت ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به معنی معالجه کردن و شفا بخشیدن است. معالجت با فعل کردن صرف خواهد شد و اعمالی است که با استفاده از دارو درمان شخص بیمار را مداوا می کنند.
هم خانواده کلمه سلاطین؛ سلطه، سلطان و سلطنت است.
واژه سلاطین جمع کلمه سلطان است و ریشه در زبان عربی دارد. در زبان فارسی به معنی پادشاهان می باشد. کلمه سلاطین برای پادشاهان یک دوره و یا یک سلسله مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین برای سردمداران موضعی مشخص و یا فعالان اقتصادی را سلاطین گویند و از این واژه استفاده می شود.
هم خانواده کلمه نجات؛ ناجی، منجی ،مناجات ، منجا ، نجاء و نجاح است.
واژه نجات از واژگان است که ریشه در زبان عربی دارد و در زبان فارسی به معنی رهیدن و آزادی است. نجات پیدا کردن از بیماری ، نجات پیدا کردن از مهلکه و نجات پیدا کردن از سانحه از موارد کاربرد این واژه می باشد.
هم خانواده کلمه مدهوش؛ بی هوش و مدهوشان است.
واژه مدهوش صفت فاعلی است که از دو واژه مد و هوش تشکیل شده است و به معنی بی خود شدن و یا مبهوت ماندن است. واژه مدهوش بیشتر برای زمانی که شخص از حیرت و یا خوشی مبهوت و از خود بی خود شود، به کار برده می شود.
هم خانواده کلمه صواب؛ صواب ها است.
واژه در زبان و ادبیات فارسی به معنی درستی و سزاوار می باشد. هر کار درست و هر عمل معقولی را در زبان فارسی و عربی صواب گویند. همچنین به مصلحت خداوند و حکمت خداوند در حوادث و اتفاقات نیز صواب گویند.
باران : اعلام = اعلامیه ، علامت
